دکتر سارا مجلل
بهار پركرشمه ترين و متوقعترين فصل سال است. نگاه آسمان به زمينيان است، دقت كرده باشيد نميبارد مگر آنكه شيشهها را به كمال شسته باشيد و غبار زدوده باشيد. يا فرشي و پتويي را از براي خشك شدن در پشت بام انداخته باشيد، آنگاه است كه ميبارد و ميشويد و بهم ميپيچد و ميرود. يا مثلا شكوفههاي سيب و گيلاس وهلو كه پديدار شد. و درختان كه غرق رنگهاي صورتي و سفيد و گل بهي شدند، آنگاه تگرگها حمله ور ميشوند، از روي ماه شكوفهها بوسه بر ميدارند و زمين خدا را سيراب ميسازند. حتي پرندگان مهاجر و غير مهاجر هم منتظرند. بر روي سيمهاي برق مينشينند، غيبت ميكنند، رفت و آمد همسايگان را به نظاره مينشينند، براي گربههاي محل خط و نشان ميكشند، تا بالاخره انتظار به سر رسد و ماشينهاي ترگل و ورگل از كارواش برگردند، آنوقت هنرنمايي و نقاشيهايشان را رو ميكنند بسته به رنگ ماشين، سفيد و سياهش را تنظيم مينمايند!
بهار خوشبوترين فصل سال براي من است. درست است با بوي وايتكس و تايد و صابون به استقبالش ميروم، اما بوي اسكناس تا نخورده و عطر سنبل و بوي شيريني تازه، مولفههاي بهار هستند. حالا بوي بنفشههاي زرد و بنفش شوخ چشم و عطر گليسينهاي ياسي بازيگوش و محبوبه شبهاي سفيد عاشق را هم اضافه كنيد. بوي لباس نو و عطر و ادكلنهاي مهمانها و بوي سبزي پلو ماهي و بعدتر ها بوي شكوفه بهار نارنج و عطر چمنهاي نورسته و بوي خاك باران خورده را هم محال است از دست بدهم.
اول بهار فصل ديدن اولينهاست. پيدا كردن اولين ياس زرد، ديدن اولين مغازه پر از سينرههاي رنگي رنگي، خريدن اولين شب بوي بنفش، اولين شكوفه بادام، نوبرانه گوجه سبز و چاقاله بادام، اولين جوانه برگ سبز و اولين پاجوش نهال تازه كاشته، اولين مهمان، اولين غذا… اتفاقاتي كه هرسال هم كه تكرار شوند باز سال بعد جذاب و دوست داشتنياند.
اول بهار فصل تصميمهاي تازه است، شروع يك كار، يك ورزش، يك درس يك حركت… همان نقشي كه شنبه در بين روزهاي هفته دارد. گيرم كه ادامه دادنش در بين روزمرگيها ممكن نشود، مهم آن است كه بهار رستاخيز است.
درست است كه با بهار شوخي دارم اما واقعيتش بهار فصل عشق و عاشقي و شيطنتهاي زير باران است. دريابيدش. به خصوص كه دوران مهمانيهاي بزرگ به سر آمده است، عجالتا در گروههاي كوچك از بهار لذت ببريد، تا صبح دولت ما هم بدمد.
دکتر سارا مجلل – تورنتو
بهار١٤٠٠