حال دندانپزشکی ما خوب نیست
تحلیلی بر وضعیت حاکم بر دندانپزشکی ایران
دکتر سیامک شایان امین
دندانپزشک – روزنامه نگار – سردبیر وبسایت و انتشارات دندانه
اشاره- دکتر علیرضا آشوری: متنی که در ادامه خواهید خواند بریده ای از یک مصاحبه مفصل و خواندنی است با دوست عزیزم دکتر سیامک شایان امین که به دلیل گرفتاری سیامک از یک طرف و برخی مشکلات ما دو قاره آن طرفتر برای این شماره آماده نشد. منتها در نهایت تصمیم گرفتیم بخشی از این گفتگو را به شکل این نوشتار در همین شماره مجله منتشر کنیم با این قول که در شماره آینده مشروح مصاحبه دکتر شایان امین را مطالعه خواهید کرد.
1
راستش را بخواهید حال دندانپزشکی ما خوب نیست و من از این مساله شدیدا نگرانم.
این بد حالی از جنبههای مختلف است؛ مهمترین دلیل اینکه اوضاعمان چه از نظر اقتصادی و سیاسی و چه فرهنگی و اخلاقی خوب نیست و این مساله هم به شکل مستقیم و هم غیر مستقیم روی حوزه دندانپزشکی و دندانپزشکان تاثیر میگذارد. از آن طرف شاهد سقوط اصول اخلاقی در جامعه و به تبع آن دندانپزشکی هستیم.
ساختار دندانپزشکی عینا شبیه فوتبال ما شده، سیاستگزاریهای اشتباه، مافیای اقتصادی در حوزه درمان، آموزش و مواد و تجهیزات دندانپزشکی رخنه کرده و تضاد منافع در میان بسیاری از مدیران وزارت بهداشت و انجمنها و دانشگاهها به چشم میآید.
2
شاید بپرسی که چرا کسی اعتراضی نمیکند؟ اول اینکه متاسفانه وقتی پای منافع فردی وسط باشد، بسیاری از ما چشممان را روی مصالح جمعی میبندیم. آن عضو محترم هیاتعلمی که آرزو دارد فرزندش راه و رشته خودش را دنبال کند چرا باید به تسهیلات فرزندان هیات علمی در کنکور یا ثبتنام پولی در واحدهای خودگردان یا انتقال دانشجویان از خارج به داخل اعتراض کند؟
از آن طرف ما به کسی مجال و امکان طرح انتقاد نمیدهیم. کسی که مشغول گذران طرح نیروی انسانی است یا برای تمدید قرارداد یا ارتقاء رتبه دانشگاهی زیر منگنه مدیران بالادستیست آیا واقعا جسارت و امکان طرح انتقادهایش را دارد؟
3
وقتی حامی مالی کنگرههای دندانپزشکی شرکتهای واردکننده ایمپلنت و لیزر و زیبایی هستند، وقتی نام بسیاری از اساتید دندانپزشکی در میان سهامداران شرکتهای تجاری به چشم میآید، زمـانی که یک
انجـمن دنـدانپـزشکی در ازای دریافـت پـول بـرای خـرید دفـتر حـاضـر به تـایید مـدرک تخصصی فـردی میشـود که مـدعی کشف میکروسکوپ در دنـدانپـزشکی اسـت و پـول میدھـد تـا سـایتی بـالا بیاید که او را در میان چـند دنـدانپـزشک مـطرح دنیا جـا بـزنـد و از سـایت خـودش مـدال و گواهینامه میگیرد؛
وقتی میبینیم بخش بزرگی از ارز دولتی تخصیص یافته به کالاهای دندانپزشکی نصیب چند شرکت خاص و صرف واردات برندهای گران قیمت ایمپلنت مورد استفاده برخی متخصصان خاص میشود، وقتی یک شرکت ایرانی که ایمپلنتهایش دچار شکستهای فراوان شده و حتی قطعات پروتزی تولیدیاش به فیکسچرهای خودش هم نمیخورد(!) حامی مالی پروژههای تحقیقاتی بزرگترین مرکز پژوهشهای دندانپزشکی کشور است، وقتی چند شرکت ایمپلنت بدون اخذ پروانه ساخت و مجوزهای لازم از اداره تجهیزات پزشکی وزارت بهداشت مشغول تولید و فروش ایمپلنت در کشور هستند، وقتی دو شرکت ایرانی ایمپلنتهای تولید داخل را به نام کرهای و اروپایی میفروشند یا اتوکلاوها را به نام برندهای اروپایی لیبل میزنند یا قطعات یونیت را از چین وارد میکنند و اینجا به نام تولید داخل سر هم میکنند، وقتی بالاترین مقام مرتبط با آموزش دندانپزشکی کشور خود سهامدار موسسه برگزاری آزمون رزیدنتی و تحصیلات تکمیلی است یا… واقعا به چه کسی و کجا میتوان شکایت برد؟
4
جالبتر اینکه نتیجه بسیاری از افشاگریها و مطالب انتقادی ما نتیجه معکوس دارد. ما از بازگشایی یک دانشکده جدید دندانپزشکی در دانشگاه علومپزشکی ایران انتقاد میکنیم یا تسهیل قانون انتقال دانشجوی دندانپزشکی از خارج به داخل از دو به یک سال با توجیه نوسانات دلار در پایان وزارت هاشمی را زیر سوال میبریم، اما واکنش مخاطبان ما پرسش درباره چگونگی ورود به این دانشکده و استفاده از تسهیلات آن قانون است، از تلاش یک تولید کننده ایمپلنت بی کیفیت ایرانی برای کسب سهم بازار از طریق کاهش قیمت محصولاتش مینویسیم، همکاران دندانپزشک شماره واحد فروش شرکت را جویا میشوند، از عملکرد یا موضعگیری صنفی یک استاد دانشگاه یا متخصص مشهور و فعال در کلاسهای تکمیلی دندانپزشکی یا مدیر در انجمن علمی یا نماینده در سازمان نظامپزشکی انتقاد میکنیم ما را به باد ناسزا میگیرند که وجاهت علمی آن استاد گرانمایه را زیر سوال بردید و ایشان حق استادی به گردن ما دارند و دانستن فلان تکنیک کار کامپوزیت را مدیون او هستیم پس بهتر است تو دهنت را ببندی.
5
از سوی دیگر مشکل بزرگی به نام فضای مجازی هم مزید بر علت شده است. فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در کنار امکانات بالقوه و زیادی که برای مردم و دندانپزشکان داشته، آفتهایی را هم در خود دارد. اولین نکته ترویج انجام درمانهای زیبایی افراطی است. چیزی که از آن به «تب سفید» یاد میکنم. در حال حاضر نه تنها مردم که خود دندانپزشکان نیز گرفتار این تب سفید شدهاند. یعنی تبلیغ و ارایه نمونه کارهای دندانپزشکی زیبایی نه تنها مردم را به انجام آنها تشویق و علاقهمند کرده که خود دندانپزشکان را نیز به سمت انجام آنها کشانده است. از یک طرف مردم مطالبه دریافت چنین خدماتی را از دندانپزشک خود دارند از طرف دیگر گردش مالی این درمانها دندانپزشکان را مشتاق به فراگیری تکنیکها و انجام درمانها کرده است. انبوه کلاسهای آموزشی و دورههای عملی و گردش مالی بزرگی که حول این مساله به وجود آمده است کمکم دارد اصل دندانپزشکی را در خود میبلعد.
به نظرم مدیا جایگاه دندانپزشکی را از یک حرفه درمانی به سمت یک جریان خدماتی و تجاری تغییر داده است.
من ورود اصول مارکتینگ و بازاریابی به دندانپزشکی و تغییر نگاه به بیمار، به عنوان مشتری را خوشیمن نمیدانم. تجاری شدن دندانپزشکی موجب میشود کمکم از اخلاقیات فاصله بگیریم و حتی برخی اصول اخلاقی و انسانی را نادیده بگیریم. اقتضای پیروی از اصول مارکتینگ ممکن است انجام برخی درمانهای غلط و غیر علمی را به صرف کسب رضایت بیمار و افزایش کارکرد مالی برای ما مجاز و مباح کند. نتیجه این رویکرد نمایش علنی و افتخارآمیز کیسهای درمانی غلط و حتی فاجعه توسط برخی از همکاران در اینستاگرام است. این روزها تغییر رابطه فکی کلاس سه به کلاس یک تنها در یک جلسه و به کمک ونیر کامپوزیت یک اتفاق کاملا معمول و عادی است! متاسفانه شاهدیم که به تدریج ضد ارزشهای دندانپزشکی دارند برای تبدیل به ارزش میشوند.
6
گاهی به این نتیجه میرسم بهترین عملکرد در برابر برخی رخدادها و خبرها این است که آن را علنی نکنیم! اصلا ما رسانه میخواهیم چه کار؛ آن هم رسانه صنفی و منتقد؟ بنشینیم دور هم مجیز هم را بگوییم و نمونه درمان ایمپلنت یا ونیر کامپوزیت همکار یا استادمان را لایک کنیم؛ وقتی هیچ اتحاد و انسجام صنفی میان دندانپزشکان وجود ندارد و اولویت همه ما سود و منافع شخصی خودمان است.
شخصا چون اشرافم به پشت پردهها بیشتر شده و آدمها و عقبهشان را بیشتر شناختهام میدانم که خیلی به وجهه امروز آنها و گفتههای این سالها و هیاهوی ظاهریشان نباید دل خوش کرد. از آن طرف دریافتهام از کنشهای هیجانی و مطالب انتقادی تند و تیز و راهانداختن کمپین و جمعاوری امضا و سر و صدا به نتیجه دلخواه نمیرسیم. این هیاهوها بیشتر برای شواف و جلب توجه است یا تخلیه روانی و مصرف داخلی و انتخاباتی دارد اما قطعا کارکردی برای منافع جمعی صنف ما ندارد.