نارضایتی و احساس ناکامی در دندانپزشکان (1)
نقش هوش هیجانی
دکتر نسترن ادیب راد
سایکوتراپیست
دندانپزشکان اصولا از نظر هوش شناختی در سطح بالایی قراردارند. با این وجود به نظر نمیرسد همه آنها در تمام زمینههای زندگی خود احساس خشنودی و کامیابی داشته باشند
بررسیها نشان می دهد که این قشر توانمند همانند دیگر افراد حرفهای و متخصص تا رسیدن به رضایت مورد انتظار خود در جنبههای مختلف زندگی راه درازی در پیش دارند. آنچه این بخش از جامعه برای رسیدن به رضایت از زندگی نیاز دارد دانش صرفا فنی و تخصصی نیست بلکه توانش دیگری است که به آن هوش هیجانی می گویند. شما دندانپزشکان با کمی نگاه به دور و برخود و یا مرورخاطرات گذشته با به یاد آوردن دوستان و آشنایان باهوش خود، چند خصیصه بارز آنها را میتوانید در ذهن خود مرور کنید. به احتمال زیاد این افراد با کمترین تلاش، بالاترین نمرهها را در مدرسه کسب میکردند. بسیاری از آنها در حرفه خود موفق هستند، ولی در ارتباط با همسر فرزندان و یا حتی همکارانشان همیشه موفق نیستند. و با اینکه دوستان زیادی دارند ولی روابط جدی شخصیشان اندک است. گاهی با وجود موفقیت در زمینههای علمی و تحصیلی ممکن است از نظر حرفهای و یا خانوادگی کامیابی چندانی نداشته باشند. به احتمال زیاد بارها از خود پرسیدهاید به راستی چرا با وجود این که همیشه در زمینه تحصیلی جزو برجسته ترینها بودهاید، بعضا نتوانستهاید در عرصههای مهم زندگی خود به میزان مورد انتظارتوفیق یابید؟
حال چند نفر از افرادی دور و برتان که در جنبههای مختلف زندگی احساس رضایت دارند را در نظر آورید. به خصیصههای مشترک آنها توجه کنید. بیشک، دایره دوستان این افراد بزرگ و متنوع است. ارتباطات شغلی و شخصیشان قوی و زندگی خانوادگی شان مملو از خوشحالی، صمیمیت و رضایت است. آنها نسبت به دیگران ، حتی نسبت به کسانی که تازه ملاقات میکنند، علاقه نشان میدهند. آنها رضایت بیشتری از زندگی خانوادگی و شغلی خود دارند، احترام همردیفانشان را برمیانگیزند و به خاطر خوب انجام دادن مسئولیت شغلیشان ، از بیماران و همکاران خود بازخورد مثبت میگیرند. آنها عواطفشان را بدون ریاکاری و احساساتشان را بدون نخوت بروز می دهند.
عزت نفس و اعتماد به نفس این افراد عاری از تکبر، غرور و خودنمایی است. حتما بارها با خود اندیشیدهاید که تفاوت این دودسته افراد در چیست؟ دسته اول افرادی با هوش بسیار زیاد و نه چندان موفق و راضی و دسته دوم چه بسا افرادی با هوش متوسط تر ولی موفق و خرسند. پاسخ این سوال در یک واژه خلا صه می شود” هوش هیجانی”.
سالها بود که محققین علوم رفتاری در این اندیشه بودند که علت اصلی موفقیت و رضایت افراد در جنبههای مختلف چیست؟ تا این که به این نتیجه رسیدند که هوش عمومی تنها پیشبینی کننده ۲۰% موفقیت و رضایت افراد است و ۸۰% سهم این پیشبینی، مربوط به توانایی دیگری است که هوش هیجانی نام دارد.
هوش هیجانی چیست؟ چه فرقی با هوش عمومی دارد؟
هوش عمومی یا هوش شناختی عبارت است از مهارتهای کلامی، دانش فنی و مهارتهای ریاضی و توانایی فرد برای یادآوری تفکر منطقی و انتزاعی در حالی که هوش هیجانی مجموعهای از شایستگیها و تواناییهایی وسیع و قابل افزایشی است که ما را قادر می سازد تا مدیریت خود را در جنبه های مختلف زندگی به دست گیریم و از احساسات و هیجانات دیگران نیز آگاه باشیم.
به بیان ساده تر، هوش هیجانی استفاده هوشمندانه از هیجانات و قابلیتها است، هوش هیجانی یعنی بهره بردن از منبع بیکران هیجانات در جهت دستیابی به خواسته ها و اهداف خو، خانواده و جامعه است.
ابعاد هوش هیجانی:
خودآگاهي هیجانی: به معنی شناخت نقاط قوت و ضعف خود و است و خودآگاهي هیجانی یعنی تشخيص احساس، در همان زمان كه در حال وقوع است. این بعد، بخش مهم و كليدي هوش هيجاني را تشكيل ميدهد و تاثیر آن توانايي کنترل و اداره لحظه به لحظه احساسات است که نشان دهنده درک خويشتن و بصيرت روان شناسانه است. افرادی كه درجهاي بالا از خود آگاهي دارند، با خود و ديگران صادق هستند و ميدانند كه چگونه احساساتشان بر آنها، ساير مردم و عملكرد خانوادگی و شغليشان تاثير ميگذارد. آنها با يك احساس قوي از خودآگاهي و اعتماد به نفس در استفاده ازقابليتهايشان كوشا هستند و ميدانند چه وقت، کجا و چگونه احساساتشان را بروز دهند که حداکثر فایده را برای خودشان و دیگران داشته باشد.
یک دندانپزشک که چنین خصیصهای را در خود پرورش داده است، از هیجانات خود ضمن ارتباط با بیماران، کارکنان تیم درمانی و همکارانش آگاه است. او همچنین نسبت به هیجاناتش هنگام ارتباط با اعضای خانواده آگاه است. بنا براین زمانی که احساس می کند که محرک بیرونی در حال تحریک هیجانات او است با آگاهی به نوع برانگیختگی ایجاد شده میتواند برای مدیریت آن اقدام کند. شناخت هیجانات مهمترین مرحله مدیریت آنها است. آگاهی از هیجانات به دندانپزشک کمک می کند که وقتی با بیمار ناراضی، دستیار کند و یا همکار ناهمخوان رو به رو میشود از خود بپرسد که هیجانی که اکنون بروز یافته است به چه سمتی خواهد رفت؟ و این اولین مرحله مدیریت هیجانات و احساسات است. در اغلب اوقات علت بروز رفتارهای نامناسب در محیط کار و در ارتباط با اعضای خانواده ، عدم آگاهی از هیجان تحریک شده پنهان در رفتار است که منجر به پاسخهای عکس العملی، تکانشی و نامتناسب می شود. این در حالی است که صرف آگاهی از هیجان پدید آمده به دلیل محرک بیرونی می تواند گام مهمی در جهت مدیریت آن باشد
ادامه دارد….