آرام و خاموش به سمت موفقیت
دکتر علیرضا آشوری: دوستانی که سابقه فعالیت صنفی دارند حتما تصدیق میکنند که این قبیل فعالیتها اساسا کار دشواری است و چقدر سختتر میشود وقتی که قرار باشد در یک کشور دیگر با قوانین و فرهنگ و شرایطی متفاوت با سرزمین مادری چنین فعالیتهایی انجام شود. کاری دشوار و سخت که انجمن دندانپزشکان ایرانی اونتاریو(Iranian Ontario Dental Association) با تمام مشکلات از پس آن برآمده و کارنامه قابل قبولی در زمینه فعالیتهای مختلف صنفی و آموزشی از خود بجای گذاشته است. برای آشنایی با تاریخچه و فعالیتهای IODA پای صحبتهای آقای دکتر رضا ترمهای رییس انجمن نشستیم که پیشنهاد میکنم این گفتگوی خواندنی از از دست ندهید.
وقتی دایرکت لایسنسینگ نبود
من فارغ التحصیل دبیرستان البرز هستم. در سال 1375 در رشته دندانپزشکی دانشگاه شهید بهشتی پذیرفته و در سال 81 فارغ التحصیل شدم. سال 2002 (1381) مدت بسیار کمی بعد از فارغ التحصیلی به کانادا مهاجرت کردم. البته قبلتر در سال 97 هم به کانادا آمده بودم. در حوالی دهه 1990 فقط دورههای لایسنسینگ وجود داشت نه دورههای دانشگاهی و اگر یک دندانپزشک اینترنشنال میخواست در کانادا کار کند تنها مسیر همین لایسنسینگ بود. آن موقع تعداد دندانپزشکهای ایرانی در کانادا بسیار کم بود. یادم هست آن موقع آگهیهای مربوط به اینکه مثلا برای امتحان در هلیفکس مریض لازم است به وفور دیده میشد. بهرحال آن زمان شاید امتحانات به اندازه الان چالش برانگیز و دشوار نبودند و البته کلا دندانپزشک خارجی و اینترنشنال هم به آن شکل متقاضی کار در کانادا نبودند.
یادم هست ایران بودم که خبری آمد که مراحل دایرکت لایسنسنگ برداشته شده است. طبعا خیلی ناراحت شدم و دلم نمیخواست دوباره برای دوره تکمیلی بروم دانشگاه و درس بخوانم ولی چارهای نبود. سال 2002 به کانادا آمدم و در امتحان کتبی اول شرکت کردم. چون تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شده بودم کاملا به روز و فِرِش بودم با نمره خوبی این امتحان را پاس کردم و بعد برای ورود به دانشگاه اقدام کردم.
فرآیند طولانی پذیرش
فرآیند جایابی و پذیرش من در دانشگاه تا سال 2005 طول کشید و دیگر چیزی نمانده بود که اعتبار امتحان من تمام شود. ماجرا هم به این صورت بود که در سال 2002 هنوز نمره زبان نداشتم و نتوانستم اقدام کنم. سال 2003 اقدام کردم که در مصاحبه ورودی پذیرفته نشدم. آن موقع تازه فهمیدم که فرآیندی هست به اسم مصاحبه که باید برای آن آماده شد و تمرین کرد و اینطور نیست که شما بروی و هرچه پرسیدند جواب بدهی و آنها هم تشویقت کنند! آنجا بود که دیدم چقدر جای گروهی که بتوانند در بدو شروع این پروسه ما را راهنمایی و کمک کنند خالی است. آن زمان دوستان کمی اینجا بودند و نه اینکه نخواهند به ما کمک کنند بلکه اساسا نفرات و امکانات این کار را نداشتند.
در نهایت در سال 2005 من در دانشگاه تورنتو پذیرفته شده و در سال 2007 فارغ التحصیل شدم. در این دوره سه سالهای که برای ورود به دانشگاه اقدام کرده بودم کارهای مختلفی انجام دادم که الان فکر میکنم چقدر برایم مفید بود؛ هم کمک کرد تا زبانم تقویت شود و هم اینکه باعث شد با فرهنگ مردم کانادا بیشتر آشنا شوم و بتوانم بهتر با قومیتهای مختلف ارتباط برقرار کنم. طبعا من با کسی که اینجا مدرسه رفته و اینجا بزرگ شده فرق دارم و باید خیلی بیشتر سعی کنم تا بتوانم ریزه کاریهای فرهنگی را متوجه شوم.
دستاورد فوق العاده یک حرکت صنفی
دورهای که ما گذراندیم دورهای بود که به ما سرتیفیکیت(certificate) میدادند نه degree. سال 2006 بود که ما با دانشجویان سال بالاتر خودمان جلسات متعددی داشتیم و در این زمینه بحث کردیم. آن موقع من نماینده ODA در کلاس خودمان بودم. در این جلسات بحث میکردیم که چرا به ما degree نمیدهند. ما که داریم تمام موارد درسی را بصورت فشرده میگذرانیم و در همان امتحاناتی شرکت میکنیم که دانشجویان عادی در آن شرکت میکنند. از آن طرف آگهیهای استخدام دندانپزشک پر بود از این عبارت که ما دندانپزشک دارای degree میخواهیم نه کسی که سرتیفیکیت دارد. یک نوع تبعیض آشکار و واضح که بر علیه ما دندانپزشکان اینترنشنال اعمال میشد. همه اینها باعث شد که ما دست به کار شدیم تا این وضعیت را تغییر بدهیم. نامهنگاریهای متعددی با مسوولین دانشگاه انجام دادیم. با آنها صحبت کردیم. حتی بچههای دو کلاس پول روی هم گذاشتیم و یک وکیل استخدام کردیم و به لحاظ حقوقی از او مشاوره گرفتیم. حتی کاملا آماده بودیم که کار را به دادگاه بکشانیم که در این مرحله وکیل ما توانست وکیل دانشگاه را مجاب کند که بدون شکایت و دعوای حقوقی با ما توافق کند. یادم هست رییس دانشکده آمد سر کلاس و به همه ما گفت که ما به شرطی به شما degree میدهیم که شما چند کورس و امتحان اضافی را مجددا پشت سر بگذارید. بعد گفت هر کس میخواهد همان مسیر قبلی را ادامه بدهد و سرتیفیکیت بگیرد دستش را بالا بگیرد و هیچکس دستش را بلند نکرد. همان شد که دانشگاه تورنتو این قضیه را آغاز کرد و به دنبال آن سایر دانشگاههای کانادا هم از آن پیروی کردند. من همیشه به این مساله بعنوان یک دستاورد صنفی خیلی مهم و بزرگ در دوره کاریام نگاه میکنم. این کار نتیجه یک حرکت جمعی و گروهی بود که به همت خود ما دانشجویان انجام شد.
تخصص پریودونتیکس
من بعد از فارغ التحصیلی در سال 2007 یک سال کار کردم و بعد در دوره تخصصی پریودونتیکس دانشگاه تورنتو پذیرفته شدم. سال 2011 فارغ التحصیل شده و از آن موقع در زمینه تخصصی پریودونتیکس کار میکنم. در عین حال عضو پاره وقت هیات علمی دانشکده دندانپزشکی تورنتو هم هستم.
کارهای بزرگتر امکانپذیر هستند
من همیشه این بحث را مطرح میکنم وقتی ما که همه مهاجر بودیم و وضعیت مالی خوبی نداشتیم و حتی تریبونی هم برای صحبت نداشتیم توانستیم چنین حرکت بزرگی را انجام بدهیم حالا که همه دندانپزشک شدهایم و وضعیت بهتر و تثبیت شدهای داریم چرا نتوانیم کارهای بیشتری انجام بدهیم و به اهداف بزرگتری برسیم.
متقاضی زیاد و ظرفیت محدود
در همان زمان درس خواندن ما دوستان زیادی بودند که نمرات خوبی کسب میکردند ولی نمیتوانستند در مصاحبه قبول بشوند یا اصلا به مصاحبه دعوت نمیشدند. اینها دور هم جمع شده بودند و یک گروه تشکیل داده بودند از ملیتهای مختلف اعم از ایرانی، هندی، پاکستانی، عراقی، چینی و ملیتهای دیگر. اعضای این گروه باهم جلسه میگذاشتند و با مسولین ذیربط نامهنگاری میکردند که این مساله عادلانه نیست که متقاضی اینقدر زیاد باشد و ظرفیت پذیرش تا این حد کم و محدود. من عمدتا در جلسات آنها شرکت میکردم و دنبال این بودم که بتوانم کمکی بکنم، از این جهت که میدیدم یک کار تیمی و گروهی دارد انجام میشود که هدف درست و موجهی را دنبال میکند و نیاز به حمایت و همکاری دارد.
با این همه دندانپزشک چه کنیم؟
آن زمان هم مثل الان این پرسش وجود داشت که خوب اگر همه این متقاضیان بتوانند وارد بازار کار بشوند آنوقت چه اتفاقی میافتد؟ طبعا با اشباع شدن منطقه از دندانپزشک هم درمان صدمه میخورد هم حرفه. اتفاقی که الان هم کمابیش رخ داده است. البته این فرض هم درست است که کیفیت زندگی در شهرهایی غیر از تورنتو و ونکوور ممکن است آنچنان مطلوب نباشد؛ چیزی شبیه آنچه در ایران در مورد شهرستانهای کوچک گفته میشد. اینکه درآمد در آن شهرها بسیار مطلوب است ولی امکانات زندگی آنطور که باید و شاید کیفیت مطلوبی ندارد. به همین دلیل اغلب دندانپزشکان تمایل دارند در همین شهرهای بزرگ ساکن باشند. اصل ماجرا این است که اغلب دندانپزشکان مهاجر در کشورهای خودشان زندگی خوبی داشتند و اینجا هم دوست دارند کیفیتی مشابه همان زندگی را تجربه کنند نه اینکه بروند در یک شهر کوچک با چند هزار نفر جمعیت و امکانات محدودتر زندگی کنند. اینجا در همه شهرها حداقلهای زندگی استاندارد بالایی دارد ولی کیفیت کلی زندگی شهرهایی مثل تورنتو و ونکوور اصلا با باقی شهرهای کانادا قابل مقایسه نیست بخصوص برای کسانی که بچههای کوچک دارند.
راهکاری برای کاهش تمرکز دندانپزشک
آن زمان ما باید علاوه بر اعتراض به شرایط باید راهحل هم ارائه میدادیم. یکی از راه حلهایی که من ارائه کردم این بود که مثل ایران چیزی شبیه دوره طرح راهاندازی شود تا دندانپزشکان مدت مشخصی در یک منطقه با تعداد دندانپزشک کم و تحت نظارت یک دندانپزشک باتجربه طبابت کرده و امتیاز جمع کنند؛ این چند مزیت دارد اول اینکه دندانپزشک دارد طبابت میکند و درآمد دارد؛ بعد اینکه در این مدت با ریزهکاریهای مطبداری و مدیریت بیمار آشنا میشود؛ فرهنگ مردم را بهتر میشناسد، با بیمهها آشنا میشود، اینکه چطور و از کجا متریال و لوازم تهیه کند و بعد از اتمام آن دوره اگر خواستند و امتیازات لازم را جمعآوری کرده بودند به یک شهر بزرگتر بروند. ما در ایران که استانداردهای پایهای زندگی از کانادا به مراتب پایینتر است شاهد بودیم که بخش قابل توجهی از دندانپزشکان در همان منطقه میماندند و همانجا طبابت میکردند. همین الان هم بعضا میبینیم که دندانپزشکان اینترنشنال برای اینکه سریعتر بتوانند وام و قرضهای خود را تسویه کنند به شهرهای کوچک و کم جمعیت میروند و بعد از چند سال کار همانجا ماندگار میشوند. من فکر میکنم اگر این ایده به درستی اجرا و مدیریت شود راهکار مطلوبی برای کاهش تمرکز دندانپزشک در شهرهایی مثل تورنتو و ونکوور خواهد بود.
انجمن دندانپزشکان ایرانی اونتاریو
زمانی که من در دانشگاه تورنتو درس میخواندم از دوستان سال بالایی شنیدم که قرار است یک انجمنی راهاندازی شود که البته اصلا به مرحله تشکیل جلسه هم نرسید. قبل از این هم همکاران پیشکسوت ما انجمنی تاسیس کرده و جلساتی هم برگزار کرده بودند که بنده دقیق در جریان جزییاتش نیستم ولی آن هم دیگر فعال نبود. سال 2014 بود که در فیسبوک پیامی از خانم دکتر مژدمی دریافت کردم که یک جور فراخوان بود برای راهاندازی انجمنی به نام Iranian Ontario Dental Association. این شرکت آن موقع ثبت شده بود و قرار بود رسما فعالیت خود را آغاز کند. موقعی که این فراخوان را دیدم به خودم گفتم این فرق دارد و باید بروم و کمک کنم. بهرحال شرایط من هم فرق کرده بود. سری قبل من دانشجو بودم ولی الان دندانپزشک شده بودم و سابقه طبابت و تدریس داشتم و با فعالیتهای مدیریتی و گروهی کاملا آشنا شده بودم. از آن طرف با اسپانسرهای دندانپزشکی هم آشنا شده بودم و ارتباطات خوبی در این زمینه داشتم. به خودم گفتم که در جلسه شرکت میکنم و اگر توانستم در کارهای اجرایی کمک میکنم و اگر هم به هر دلیلی نتوانستم در حد یک عضو حضور پیدا میکنم. یادم هست این جلسه در طبقه بالای کافه بی بی برگزار شد و فکر کنم حدود 20 نفر شرکت کرده بودند. آنجا بود که با خانم دکتر درنا مژدمی و خانم دکتر نیوشا دانشور آشنا شدم. ایده اولیه تاسیس این انجمن متعلق به این دو خانم دکتر بود. در آن جلسه استاد عزیزم جناب آقای دکتر ورشوساز صحبت کردند که برای ما بسیار مفید بود. بقیه دوستان هم نظرات خود را ارائه کردند. من هم گفتم که هر کمکی از دستم ساخته باشد دریغ نخواهم کرد. من تاکید داشتم که این مجموعه غیرانتفاعی باشد که خوشبختانه با همین وضعیت به ثبت رسیده بود.
ابتدا تصمیم بر این شد که با تمرکز روی فعالیتهای آموزشی کار خود را آغاز کنیم که هم مورد نیاز همه همکاران بوده و هست و هم اینکه در این زمینه تجربه بیشتری وجود داشت. من میتوانستم هم سخنران دعوت کنم هم اسپانسر جذب کنم. با این رویکرد کار خود را شروع کردیم.
هیات مدیره سه نفره
ابتدا یک هسته مدیریتی اولیه شکل گرفت. اگر بخواهم خلاصه کنم باید بگویم این هسته مرکزی دچار تغییر و تحولات فراوانی شد. حتی در دورههایی تنها سه نفر عضو داشت. سه عضو ثابت این هسته مرکزی از همان جلسه نخست تا قبل از انتخابات اخیر من، خانم دکتر مژدمی و خانم دکتر دانشور بودیم. یک علت این تغییر و تحولات فراوان به جابجایی و مهاجرت دوستان برمیگشت؛ مثلا یکی رزیدنتی قبول میشد و به شهر دیگری میرفت؛ یک نفر دیگر کلا کانادا را ترک کرد و رفت به ایران. اما یک دلیل دیگر هم برمیگشت به نداشتن تعهد نسبت به این مجموعه که باعث شد برخی از دوستان بیدلیل و ناگهانی از ما جدا شوند.
کمبود نیروی انسانی
تا اکتبر سال پیش ما انتخاباتی نداشتیم و اساسنامه هم تنظیم نکرده بودیم! این ایرادی بود که به مجموعه گرفته میشد که چطور از سال 2014 تا الان هنوز نه انتخاباتی برگزار شده نه اساسنامه نوشته شده. علت این است که ما نیروی انسانی کافی نداشتیم. وگرنه از همان سال 2015 من به طور مرتب در حال تهیه پیش نویس اساسنامه برای انجمن بودم. بهرحال تمرکز اصلی ما روی فعالیت علمی بود که در سال 3 یا 4 برنامه علمی برگزار میکردیم. روند حرکتی انجمن کند و آرام بود. تعداد اعضای ما زیاد نبود و عضویت در انجمن هم رایگان بود. ولی کم کم توانستیم تعداد اعضا را افزایش داده و دامنه فعالیت وسیعتری برای انجمن به دست بیاوریم. به تدریج به فعالیتهای علمی، گردهماییهای اجتماعی را هم اضافه کردیم که مهمترینش گالا نوروزی ما بود که از سال 2016 اولین برنامه گالا را برگزار کردیم.
گردهمایی های علمی
هر کدام از بازآموزیهای ما، سمینارهای دو ساعتهای بودند که به شرکتکنندگان امتیاز CE اعطا میشد.بطور متوسط 15 تا 20 نفر هم شرکتکننده داشتیم. البته آن اوایل که ما استادی کلاب(study club) تایید شده نبودیم، فقط امتیاز CE گروه 3 به ما تعلق میگرفت ولی الان که مورد تایید رویال کالج اونتاریو هستیم میتوانیم امتیاز گروه 2 و حتی گروه 1 را ارائه بدهیم. الان توالی برنامهها هم به مراتب بیشتر شده و ما هر ماه یک سمینار علمی داریم. هنوز هندز آن(hands -on) را در برنامهها نداشتیم ولی به دنبال این هستیم که این بخش را هم به سمینارها اضافه کنیم. البته شاید ناچار باشیم با سازمانهای دیگری برنامه را برگزار کنیم که بتوانیم از امکانات آنها هم استفاده کنیم مثل دانشکده تورنتو.
سمینارهای علمی رایگان
راستش از همان ابتدا بنای ما بر این بود که تا حد امکان کورسها بصورت رایگان برگزار شود و هزینه را از طریق اسپانسر تامین کنیم. البته در برنامههایی با امتیاز 1 رایگان برگزار کردن کورس حالت جالبی ندارد و بهرحال هر کسی بخواهد چنین امتیازی را دریافت کند باید هزینهاش را پرداخت کند چون اصلا هیچ برنامهای در این سطح رایگان نیست. الان یک گلدممبر ما صرفا با 60 دلار هزینه عضویت سالانه میتواند بیش از 20 کردیت در سال دریافت کند که آفر بسیار خوب و مطلوبی است. بهرحال درآمد یک انجمن غیرانتفاعی یا از حق عضویت تامین میشود یا از اسپانسر. حق عضویت ما که واقعا رقم ناچیزی است و حداکثر ما بتوانیم با پول حق عضویتها وب سایت انجمن را به روز نگه داریم. در نتیجه تمام هزینههای ما از کانال اسپانسرینگ پرداخت میشود بخصوص در مراسم گالا که گاهی که مبلغی در انتهای کار اضافه میآید آن را برای فعالیتهای علمی انجمن هزینه میکنیم.
رشد چشمگیر اعضا
ما خوشبختانه الان اعضای زیادی داریم که نسبت به قبل رشد چشمگیری داشتهاند. الان وضعیتی است که با توجه به سمینار گروه دو و کردیت با ارزشی که دارد به محض اعلام ثبت نام، تمام ظرفیت به سرعت به فروش میرود. در واقع الان مشکل ما این است که فضای کافی برای پذیرش این تعداد عضو را نداریم و در حال برنامهریزی هستیم تا بتوانیم محل بزرگتری را در اختیار بگیریم و پذیرای تعداد بیشتری از همکاران باشیم. خوشبختانه بازخورد سمینارها بسیار خوب بوده و از این بابت بسیار خوشحال هستیم. البته انتقاداتی هم بوده که سعی داشتیم و داریم تا حد امکان نواقص را برطرف کنیم. این را هم اضافه کنم که یکی از مسائلی که به ما در ارتقا کارمان کمک کرد افزایش تعداد دندانپزشکان ایرانی در کانادا بخصوص در اونتاریو بود.
گالا نوروزی
فکر کنم سال 2015 بود که یک گردهمایی در رستوران ماکسیس در خیابان یانگ برگزار کردیم که با استقبال بسیار زیادی روبرو شد به نحوی که اصلا فکرش را نمیکردیم. راستش را بخواهید خودم اصلا اهل برگزاری این قبیل برنامهها نبودم ولی وقتی این استقبال را دیدم با سایر دوستان تصمیم گرفتیم یک گردهمایی تفریحی برای همکاران دندانپزشک برگزار کنیم. و بین شب یلدا و عید نوروز شک داشتیم. همان موقع دوستی در هیات رییسه داشتیم که تبحر فراوانی در برگزاری مراسم داشت. گالا اول با استقبال خوب و البته انتقادات فراوان روبرو شد. از همان انتقادات استفاده کردیم و برای سال بعد و سال-های بعدی برنامههای به مراتب بهتری برگزار کردیم. استقبال از این برنامه به حدی زیاد بود که الان به یک رکن ثابت انجمن ما تبدیل شده است.
دغدغههای غیرعلمی
یک پرسشی که مطرح میشود این است که آیا دنبال کردن اهداف غیرعلمی دغدغه انجمن ما هست یا نه. مثلا آیا این در ساز و کار انجمن دیده شده که بتوانیم جدا از برگذاری جلسات علمی، در مسائل و مشکلاتی غیر از این هم به اعضای خود خدماتی ارائه کنیم یا نه. برای پاسخ به این پرسش ابتدا باید ببینیم مخاطبان انجمن ما چه کسانی میتوانند باشند. یک گروه دندانپزشکانی هستند که اینجا لایسنس دارند و به طبابت مشغول هستند. یک گروه دانشجویان دندانپزشکی که در دانشکدههای دندانپزشکی کانادا تحصیل میکنند چه آنهایی که دندانپزشک بودهاند و الان برای گذراندن دوره دو ساله به دانشگاه رفتهاند یا جای دیگری دانشگاه نرفتهاند و برای اولین بار همین جا وارد رشته دندانپزشکی شدهاند. یک دسته دیگر، دندانپزشکان ایرانی هستند که در فرآیند دایرکت لایسنسینگ حضور پیدا کردهاند. گروه دیگر ایرانیان غیر دندانپزشک هستند که خودشان طیف بسیار وسیعی را تشکیل میدهند؛ مثل نیوکامرهایی که تازه آمدهاند و نیاز به کمک و راهنمایی دارند تا ایرانیانی که مدتها است اینجا زندگی میکنند و ممکن است در یک مساله خاص نیاز به مشورت یا کمک داشته باشند. همه اینها در وب سایت ما آورده شده و از روز اول تا به الان تغییر نکرده است. طبعا ما نتوانستهایم به همه این اهداف (که سرویس دادن به همه این گروهها است) دست پیدا کنیم که بخش مهمی از این ماجرا برمیگردد به همان مساله کمبود نیروی انسانی که دست کم تا سال قبل از این جهت به شدت تحت فشار بودیم.
فرصتی برای معرفی ایرانیها
ما در زمینه فعالیتهای علمی کارنامه بسیار درخشانی داشتهایم و در زمینه کارهای عمومی و اجتماعی هم فعالیتهای مختصری انجام دادهایم که بخش برگزاری مهمانی بسیار بسیار موفق بود و مورد توجه همکاران قرار گرفت. ما چند نفر از دندانپزشکان کانادایی که عمدتا همکاران من در دانشکده دندانپزشکی تورنتو بودند را به میهمانی دعوت کردیم و بامزه اینکه دو سه روز بعد از میهمانی، همکاران دیگری پیش من میآمدند و میخواستند در میهمانیهای بعدی ما شرکت کنند!! یعنی بازخورد آن تا این حد مثبت بوده است. خوب این تبلیغ مثبتی برای همه ما ایرانیها است و جدا از اینکه خود ما به محملی برای دور هم جمع شدن احتیاج داریم، میتوانیم از این فرصت برای معرفی هرچه بیشتر و بهتر کامیونیتی ایرانی بطور عام و دندانپزشکان ایرانی بطور خاص استفاده کنیم.
کمیتههایی برای سایر دندانپزشکان
ما برای دانشجویان دندانپزشکی ایرانی در کانادا هم کمیتههایی تشکیل دادهایم و سعی کردهایم به این دوستان سرویسهای آموزشی ارائه کنیم. برای دندانپزشکانی که قصد ورود به دورههای دایرکت لایسنسینگ را دارند هنوز کار خاصی انجام نشده ولی اگر کسی ایمیلی میزد و درباره مراحل مربوط سوال میپرسید راهنمایی میکردیم ولی فراتر از این هنوز برنامه خاصی برای کمک و مشاوره به این همکاران اجرا نشده است. بهرحال ما در حال تدارک برای تهیه برنامههایی جهت کمک به این دوستان هستیم. به همین دلیل حالا که هیات مدیره منتخب داریم، کمیتهای برای طرح موضوعات مرتبط با کسانی که در امتحانات دایرکت لایسنسینگ شرکت میکنند تشکیل شده و این عزیزان در انجمن نماینده دارند و از حالا به بعد سعی داریم صدای این دوستان را شنیده و در حد امکان به آنها کمک کنیم.
فعالیتهای خیریه
در زمینه کارهای اجتماعی و عمومی فعالیتهای خوبی داشتهایم و برنامههای متعددی برای گسترش آنها داریم مثلا فعالیتهای خیریه دندانپزشکی به ایرانیان مقیم کانادا یا کمک به آسیب دیدگان بلاهای طبیعی مثل سیل و زلزله و موارد مشابه در ایران بخصوص که همکاران دندانپزشک اینجا عمدتا شرایط مالی مطلوبی دارند و مبالغی که بخواهند به چنین خیریههایی کمک کنند تاثیر خاصی در زندگی شان نخواهد داشت ولی همین مبالغ اندک در ایران بسیار اثرگذار و تعیین کننده خواهد بود.
در فاجعه واقعا دلخراش سقوط هواپیمای اوکراینی و کشته شدن مسافران بیگناه آن به خصوص سه همکار دندانپزشکی که در آن پرواز بودند سعی کردیم در یک فاصله زمانی کوتاه مراسمی به یاد این عزیزان برگزار کنیم که حداقل کاری بود که از دستمان برمیآمد.
تعامل با انجمنهای دندانپزشکی غیرایرانی
متاسفانه همان فاجعه سقوط هواپیما بهانه ارتباط و آشنایی بیشتر انجمن ما با انجمن دندانپزشکان کانادا، YRDS و ODA بود. بعد از اطلاعیههایی که برایشان فرستادیم، این انجمنها نمایندگانی را به مراسم ما فرستادند و تازه آنجا با ما آشنا شدند و جمعیت باورنکردنی شرکت کننده در مراسم را دیدند و به نوعی انسجام بین دندانپزشکان ایرانی را مشاهده کردند. از آن به بعد چند بار با ما مکاتبه داشتند که بازهم بیشتر مرتبط با همین حادثه بود. بنابراین فعلا خط ارتباطی ما و آنها شکل گرفته و در آینده امیدواریم این ارتباط بیشتر و قویتر بشود گرچه باعث ایجاد این ارتباط متاسفانه یک واقعه تلخ و دلخراش بود. البته RCDSO از قبل با ما آشنا شده بود چون سمینارهای ما را تایید کرده بود و به واسطه این مساله با آنها کمابیش در تماس بودیم. حتی قرار است در سمینارهای بعدی ما از طرف آنها چند سخنران حضور داشته باشند. همین رفت و آمدها باعث میشود با کامیونیتی ما و پتانسیل موجود در دندانپزشکان ایرانی بیشتر آشنا شوند.
ما کمیتهای داریم به نام governmental affairs که وظیفه آن همین برقراری ارتباطات با نهادها و انجمنهای دولتی و غیردولتی است که مسوولیت آن به عهده آقای دکتر پوریا مطهری است و به واسطه همین کمیته و مواردی که عرض کردم انتظار داریم بتوانیم حضور پررنگتری در معادلات دندانپزشکی اونتاریو داشته باشیم.
صدایی برای تاثیرگذاری
مساله این است که ما میخواهیم صدای همکاران باشیم. نه اینکه این صدا فقط بین خودمان باقی بماند بلکه بنا داشتیم و داریم که این صدا را به گوش مراجع تصمیم گیری برسانیم حالا در سطح انتاریو یا در حد کانادا. چیزی که به ما انگیزه و نیرو میدهد تعداد اعضای ما است. در حال حاضر تعداد اعضای ما به حدی رسیده که بتوانیم با اطمینان بگوییم ما برای خودمان وزنهای هستیم. وقتی 200 نفر هستیم میتوانیم خودی نشان بدهیم و اگر 500 نفر بشویم طبعا و قطعا حضورمان پررنگتر خواهد بود. یک بخش دیگر کار ، انتظارات اعضای ما از انجمن است. بزودی قرار است یک نظرسنجی برای اعضا ارسال کنیم و از آنها بپرسیم که اساسا چه توقع و انتظاری از ما دارند؟ چه مشکلاتی دارند که توقع دارند ما برای حل آنها اقدامی انجام دهیم.البته باید واقعگرا باشیم. مثلا پیشنهاد شده بود که ما در بحث گرفتن بیمه برای همکاران اقدام کنیم. ولی خوب ODA همین الان دارد این کار را انجام میدهد. قاعدتا قدرت چانه زنی و مذاکره ODA با چند هزار عضو خیلی بیشتر از ما است که 200 نفر عضو داریم. ولی در عین حال قطعا نیازها و دغدغههایی در میان دندانپزشکان ایرانی هست که مد نظر انجمنهایی مثل ODA قرار نگرفته و ما میتوانیم در رفع آنها کمک حال باشیم.
تمام انجمنهای دندانپزشکان ایرانی کانادا
در حال حاضر یک انجمن ثبت شده با عنوان انجمن دندانپزشکان ایرانی کانادا (ICDA) ثبت شده ولی فعالیت خاصی ندارد. در ونکوور هم یک انجمن برای دندانپزشکان ایرانی داریم به نام ویدا(Vancouver Iranian Dental Association) که تمرکز آن هم روی کارهای آموزشی است. غیر از این، تا جایی که من اطلاع دارم انجمن دیگری در کانادا برای دندانپزشکان ایرانی نداریم. ما خیلی دوست داریم که بتوانیم همه این انجمنها را کنار هم داشته باشیم و باهم کار کنیم. در این صورت دندانپزشکان ایرانی کل کانادا زیر چتر یک انجمن واحد و متحد قرار خواهند گرفت. بهرحال IODA بعنوان قدیمیترین و پرجمعیتترین انجمن میتواند نقش راهبری این اتفاق را برعهده بگیرد بخصوص که الان شاهد این هستیم که تعداد دندانپزشکان ایرانی که به استانهایی غیر از اونتاریو و بریتیش کلمبیا میروند هم افزایش یافته است.
حرف آخر
یک نکته مهم در انجمن ما این است که بعد از این همه سال بالاخره هیات مدیره منسجم و منتخبی داریم و وقتی من میبینم افراد مختلف مجموعه بدون دخالت من یا هیچکدام از اعضای هیات مدیره خودشان کار خودشان را به نحو احسن انجام میدهند واقعا خوشحال میشوم. از دندانپزشکان ایرانی بعنوان اعضای انجمن سپاسگزارم که همیشه همراه ما بودند و دلسوزانه انتقاد و راهنمایی میکنند. همینطور از اعضای هیات مدیره انجمن که واقعا بدون چشمداشت و داوطلبانه در حال فعالیت هستند. و در آخر یک تشکر ویژه دارم از خانم دکتر دانشور و خانم دکتر مژدمی که هسته اولیه این انجمن بودند و آنچه ما الان داریم ثمره تلاشهای همان هسته اولیهای است که این انجمن را شکل داد.
بسيار بسيار عالي
دست دست اندركاران مجله و همچنين دكتر ترمه اي عزيز درد نكنه و همگي خسته نباشيد و خدا قوت!
ممنون از لطفتون!