دکتر پوریا مطهری
دندانپزشک – بورد تخصصی پاتولوژی دهان و فک و صورت از دانشگاه تهران
تشخیص و درمان دردهای غیرادونتوژنیک حتی برای متخصصین باتجربه نیز گاه بسیار دشوار است چرا
که بخاطر ماهیت پیچیده عروق و اعصاب ناحیه سر و صورت الگوی این دردها طیف بسیار وسیعی را
شامل میشوند. این دردها میتوانند نوروپتیک، میوژنیک، مرتبط با اختلالات مفصل تمپورومندیبولار،
مرتبط با انواع متفاوتی از سردرد و یا دارای دلایل سیستمیک باشند. الگوهای این دردها گاهی بسیار گولزننده بوده و به راحتی ممکن است با دردهای ادونتوژنیک با منشا پالپ یا پریودنشیوم اشتباه گرفته شوند. چون دندانپزشک به طور معمول کمتر با این دردها روبرو میشود، در مواجهه با این بیماران ذهنش به سمت تشخیص چنین دردهایی نمیرود. به عبارت دیگر دندانپزشک تلاش میکند به هر نحوی الگوی این دردها را با دردهای ادونتوژیک منطبق کرده و همین مساله بعضا باعث تشخیص غلط و انجام درمانهای اشتباه نظیر اکسترکشن یا اندو دندان یا دندانهایی میشود که در واقع اصلا نیازی به چنین درمانهایی نداشتهاند.
شیوع دردهای غیرادونتوژنیک
یک دندانپزشک با بار کاری متوسط قطعا در طول دوره کاری خود با چنین مواردی برخورد میکند ولی متاسفانه در برخی موارد قادر به تشخیص صحیح این دردها نبوده و در نتیجه این تصور وجود دارد که این دردها شیوع زیادی ندارند.
گام نخست: هیستوری
گام نخست در تشخیص یک درد گرفتن هیستوری صحیح و دقیق است.مثلا بیمار با یک درد مداوم مراجعه کرده که قطع نمیشود و به تحریکات حرارتی هم ارتباطی ندارد. در اینجا نخستین پرسش از بیمار باید این باشد که آیا بیمار پیش از این نیز چنین دردی را تجربه کرده است یا نه؟ اگر بیمار اشاره کند که تا چند روز قبل درد با محرکهای حرارتی تشدید میشد ولی در حال حاضر دیگر چنین اتفاقی رخ نمیدهد میتوان نتیجه گرفت با یک درد ادونتوژنیک طرف هستیم که وارد فاز درگیری نواحی پری رادیکولار شده است. اما اگر بیمار اظهار کند که این درد هرگز با تحریکات حرارتی تشدید نشده یا تسکین پیدا نکرده آنوقت باید شک کرد که شاید درد بیمار منشا غیرادونتوژنیک داشته باشد.
درد ادونتوژنیک است یا غیرادونتوژنیک؟
وقتی بیماری با درد مراجعه میکند، دندانپزشک ابتدا باید مشخص کند که آیا درد منشا ادونتوژنیک دارد یا نه. طبعا انتظار میرود دندانپزشک توان تشخیص دردهای ادونتوژنیک را داشته باشد. در برخی موارد توصیف بیمار از درد باعث میشود دندانپزشک بر اساس تجربه کاری خود به سرعت تعیین کند که درد ادونتوژنیک است یا نه ولی به طور کلی توصیه بر این است که دندانپزشک برای تشخیص قطعی از رادیوگرافیهای تشخیصی و تستهای حیات پالپ و پرکاشن برای تعیین وضعیت پالپ و نواحی پری رادیکولار استفاده کند. در تشخیص درد یک روش بسیار مهم کنار گذاشتن گزینهها(exclude) است. در واقع دندانپزشک بعد از بکار بردن این روش ممکن است به این نتیجه برسد که نمیداند درد بیمار از چیست ولی مطمئنا ادونتوژنیک هم نیست. طبعا در این شرایط بهترین روش ارجاع بیمار به یک متخصص است. حتی گاهی برای متخصصان هم تشخیص این دردها کار سادهای نیست و مشاوره با یک نورولوژیست یا متخصص بیهوشی که در زمینه درد فعالیت دارد از جمله گزینههایی است که همیشه باید مد نظر قرار گیرد.
یک بدشانسی در این زمینه حالتی است که دو نوع درد با دو منشا متفاوت همزمان با هم بروز میکنند. یعنی بیمار یک درد غیرادونتوژنیک دارد و همزمان در همان ناحیه یک دندان دارد که منشا یک درد ادونتوژنیک است. در این شرایط دندانپزشک درد ادونتوژنیک را درمان میکند و قطعا شدت درد کم میشود ولی از بین نمیرود. در این حالت ممکن است بیمار تصور کند که دندانپزشک به اشتباه دندان او را درمان کرده و شرایط بدی بین بیمار و دندانپزشک ایجاد میشود.
مشکلات تشخیص و درمان دردهای غیرادونتوژنیک
یکی از مشکلات در دندانپزشکی دردهای ریفرال هستند. بیمار پری کورونایتیس دارد ولی درد به گوش او ریفر شده و در نتیجه در بسیاری موارد اولین مراجعه بیمار اصلا به دندانپزشک نیست بلکه به سراغ پزشک عمومی یا متخصص گوش و حلق و بینی میرود. مشکل دیگر این است که بسیاری از دردهای غیرادونتوژنیک راهحل درمانی معجزهآسا ندارند. ما برای درمان دردهای ادونتوژنیک راهحلهای معجزهآسا داریم مثل اکسترکشن و درمان ریشه که هرکدام انجام شوند درد بیمار اغلب به سرعت و گاه بلافاصله از بین میرود. اما چنین چیزی در مورد دردهای غیراودونتوژنیک مصداق ندارد. یعنی فرآیند تسکین درد این بیماران هم زمانبر و هم چند مرحلهای(درمان دارویی و ارتقا وضعیت روحی روانی) است. در نتیجه ما با بیمارانی روبرو هستیم که احتمالا به چند دندانپزشک مراجعه کرده و انواع و اقسام داروهای مسکن را استفاده کرده و حتی درمانهایی به غلط روی دندانهایشان انجام شده و هیچ نتیجهای نگرفتهاند. این بیماران عصبی و مضطرب و بدبین هستند و آستانه تحملشان به شدت پایین آمده است. درمان چنین بیماری به مراتب سختتر از بیماری است که از همان ابتدا با یک تشخیص و طرح درمان مناسب روبرو شده است. در عین حال دندانپزشک برای درمان چنین دردهایی باید حتما ارتباط مطلوبی با بیمار برقرار کرده و اطمینان و اعتماد او را جلب کند وگرنه با قاطعیت میتوان گفت در درمان این دردها موفق نخواهد بود.
دردی که ادونتوژنیک نیست
وقتی دندانپزشک براساس معاینات بالینی و پاراکلینیکی به این نتیجه رسیده که درد بیمار ادونتوژنیک نیست باید قضاوت کند که از میان طیف وسیع دردهای غیرادونتوژنیک، منشا این درد چه مواردی میتواند باشد. الگوی درد، دیوریشن درد و محل درد سه نکته مهم در تشخیص دردهای غیرادونتوژنیک هستند.
اینکه آیا درد حالت حملهای داشته یا نه؟ یا اینکه دورههای درد کوتاه و در حد یکی دو دقیقه است یا مثلا نیم ساعت و یک ساعت به طول میانجامد؟ سوال بعدی در زمینه کیفیت درد است. اینکه درد گنگ (dull) است یا تیز و خنجری(sharp)؟ دردهای عضلانی(میوژنیک) و دردهای مرتبط با مشکلات مفصل گیجگاهی فکی عمدتا دردهای گنگ و دردهای نورآلژزیک معمولا دردهای تیز و شارپ هستند. یا اینکه آیا درد با لمس محل خاصی ایجاد میشود یا نه؟
دردهای میوژنیک
در دردهای عضلانی با یک درد گنگ و مبهم و نه چندان شدید روبرو هستیم که معمولا مدت زیادی است وجود دارد و عضله مربوطه(اغلب لترال پتریگویید) در لمس دردناک است. خیلی از این بیماران محدودیت در حرکات فکی داشته و مفصل هم ممکن است کلیک و تندرنس داشته باشد. اگر تشخیص ما در نهایت درد میوژنیک باشد بهترین درمان گرم کردن ناحیه دردناک و تجویز داروهای شل کننده عضلانی(بنزودیازپینها) در کنار تجویز مسکن(معمولا انسیدها) است. طبعا برخی از بیماران بر اساس
نتیجه حاصل از معاینات نیاز به درمانهای دیگری در زمینه وضعیت اکلوژن و یا مفصل دارند .
سینوزیت
سینوزیت صرفا در فک بالا بوده و در ناحیه سینوس تندرنس داریم. در این بیماران پرکاشن در دندانهای مولر و گاهی پرمولر مثبت میشود. در این شرایط اگر واکنش دندان به تستهای حرارتی مثبت باشد، میتوان به سینوزیت مشکوک شد. در اینجا رادیوگرافی پانورامیک برای مطالعه دقیق وضعیت سینوس میتواند مفید باشد. مساله بعدی سابقه بیمار است. بسیاری از این بیماران از بیماری سینوزیت خود اطلاع داشته و آن را در هیستوری خود اعلام میکنند. بیماران عمدتا ترشح پشت حلق، خلط و گرفتگی بینی داشته و به تازگی سابقه ابتلا به یک عفونت باکتریایی یا ویروسی دستگاه تنفسی را داشتهاند. گاهی اوقات علاوه بر سینوس ماگزیلاری، سینوسهای اتموئیدال هم درگیر هستند که با توجه به آناتومی و ارتباط سینوسها با هم اتفاق رایجی است. در این شرایط علاوه بر تندرنس روی دندانهای فک بالا، بیمار در ناحیه پشت چشم هم احساس درد تیرکشنده دارد. دانستن این نکته میتواند برای تعیین مشکل بیمار مفید باشد. اگر دندانپزشک تشخیص داد که بیمار سینوزیت دارد باید فورا بیمار را ارجاع دهد.
نورآلژزی
خوشبختانه شیوع انواع نورآلژزی خیلی زیاد نیست. دردهای نورآلژزی اصولا یک طرفه و در مسیر شاخههای عصبی بوده و افراد میانسال را درگیر میکند. در بین انواع نورآلژزی، کیس نورآلژزی گلوسوفارنژآل تقریبا هرگز به دندانپزشک مراجعه نمیکند چون نواحی درگیر در مسیر عصب گلوسوفارنژآل هستند که انتهای زبان در ناحیه اروفارنکس و حلق را شامل میشود. این بیماران برای مشکل خود معمولا به متخصص گوش و حلق و بینی مراجعه میکنند.
نورآلژزی تری ژمینال شایعترین مدل از انواع نورآلژزی است که ممکن است به دندانپزشک مراجعه کند. در این بیماران ما حتما یک تریگر پوینت داریم. یعنی نقطهای وجود دارد که با تحریک آن درد بیمار شروع میشود. این نقطه ممکن است روی پوست صورت یا روی مخاط دهان باشد که در حالت اخیر تشخیص بسیار سخت خواهد شد. درد بیمار به صورت حملهای و بسیار شدید بوده و بیمار را واقعا آزار میدهد. حملات درد در یک بازه زمانی دو دقیقهای رخ میدهد و بعد از آن بیمار مدتی درد نخواهد داشت که به آن دوره ریفرکتوری میگویند. در عین حال درد در مسیر یکی از سه شاخه عصب تری ژمینال(افتالمیک، ماگزیلاری، مندیبولار) اتفاق میافتد.
یکی از بدترین موارد نورآلژزی، دردهای آتیپیک صورت(Atypical facial pain) هستند که از هیچ قاعده و قانونی پیروی نمیکنند. این دردها به واسطه اینکه از الگوی تیپیک درد نورالژزیک تبعیت نمیکنند،به راحتی ممکن است با یک درد ادونتوژنیک اشتباه گرفته شوند. مشکل دیگر دردهای آتیپیک صورت این است که به تدریج بیمار به آنها عادت میکند و آستانه تحمل دردش افزایش پیدا میکند. در نتیجه شدت درد ابراز شده و الگوی درد کمابیش دچار تغییر شده و ممکن است باعث اشتباه دندانپزشک در تشخیص ماهیت درد شود.
کلید طلایی تشخیص
بازهم تاکید میکنم مهمترین نکته در تشخیص دردهای اوروفشیال تعیین ماهیت درد به صورت ادونتوژنیک یا غیرادونتوژنیک است. اگر دندانپزشک همان ابتدا به این نتیجه برسد که درد بیمار اونتوژنیک نیست از بروز بسیاری مشکلات و درمانهای غلط و غیرضروری جلوگیری خواهد شد.
Necessary Criteria for a Diagnosis of Trigeminal Neuralgia
• The onset of a pain “attack” is abrupt, often initiated by a light touch to a specific and constant trigger point.
• The pain is extreme, paroxysmal, and lancinating.
• The duration of a single pain “spasm” is less than 2 minutes, although the overall attack may consist of numerous repeating spasms of short duration.
• For several minutes after an attack (the “refractory period”), touching the trigger point usually cannot induce additional attacks.
• The pain must be limited to the known distribution of one or more branches of the trigeminal nerve with no motor deficit in the affected area.
• The pain is dramatically diminished, at least initially, with the use of carbamazepine.
• Spontaneous remissions occur, often lasting more than 6 months, especially during the early phase of the disease.
(FromNeville, B.W. (2016). Oral & maxillofacial pathology . (4th ed.), St. Louis, Missouri, by Elsevier, Inc.)