این داستان صددرصد واقعی است…

غم مرگ برادر را برادر مرده می‌داند

دکتر افشین قناد

دندانپزشک- نویسنده، شاعر و طنزپرداز

دکتر علیرضا آشوری: بسیاری از همکاران دندانپزشک با نام و چهره و قلم بی­نظیر دکتر افشین قناد آشنا هستند. پزشکی دوست داشتنی و نمونه که که بیش از هر چیز به واسطه مطالب و اشعار طنز خود زبانزد دندانپزشکان ایرانی است. دکتر قناد مدرک دندانپزشکی عمومی خود را در سال 1371 از دانشگاه شهید بهشتی دریافت کرده و در کنار طبابت و مباحث مربوط به آموزش بهداشت عمومی، به صورت حرفه­ای نویسندگی را هم دنبال کرده است. از دکتر قناد تا کنون دو کتاب طنز قندانپزشکی و دندان دایناسور و همچنین ترجمه کتاب بی­حسی موضعی کاربردی در دندانپزشکی به چاپ رسیده و در چندین نشریه مرتبط با دندانپزشکی عضو هیات تحریریه و شورای سیاستگزاری بوده است. همچنین در کنگره­های مختلف دندانپزشکی در چندین نوبت به ایراد سخنرانی پرداخته و یا مدیریت پانل­های مختلف را برعهده داشته است.

 نگارنده سال­ها است افتخار آشنایی با دکتر قناد را داشته و بسیار خرسندم که در شماره چهارم مجله این امکان را به دست آوردیم تا یکی از مطالب طنز دکتر قناد را به چاپ برسانیم. دکتر قناد این مطلب را به مناسبت پنجاه و یکمین کنگره جامعه دندانپزشکی ایران با موضوع استرس و دندانپزشکی نوشته است. بخوانید و لذت ببرید.

در این آشفته بازاری که از یک طرف استرس در آن بیداد می‌کند و از طرف دیگر کمتر درباره مضرات و راه‌های مقابله با آن بحث و بررسی می‌شود، مطرح شدن موضوع استرس در حوزه دندان‌پزشکی در کنگره 51 غنیمت است. آب از سر ما که گذشته و استرس‌هایی که دندان‌پزشک جماعت با آن دست به گریبانند سر جهازی‌مان محسوب می‌شود، چه خوب است لااقل یک فکری به حال بیماران و اضطراب‌هایشان بکنیم.

بهر تقدیر وقتی که از انتخاب این موضوع آگاه شدیم بدجوری به خودمان پیله کردیم که درباره آن داستانی، شعری، خاطره‌ای، طنزی جور کنیم و در اطراف این مبحث روشنفکرانه قلم بزنیم. حالا ما همینجور فکر و ذکرمان مشغول این قضیه است نگو داریم برای طرفداران قانون جذب خوراک تهیه می‌کنیم. روانشناسی این دوره و زمانه به پرچمداری “راز” را که دیگر همه از حفظیم. به جان خودم اگر فکرمان درگیر پول و پله بود آب از آب تکان نمی‌خورد اما همچین که در امر استرس بیماران غور کردیم و غرق  آن شدیم تمام کائنات بسیج شدند تا ما آن را با عمق پوست و گوشت‌مان حس کنیم بلکه بتوانیم در باب آن قلم‌فرسایی نماییم.

بله عزیزان درست حدس زدید. چونان خیاط معروف قصه‌ها در کوزه افتادیم و تا به خودمان آمدیم دیدیم بر روی صندلی دندان‌پزشکی که در شدت تولید رعب و وحشت کم از صندلی الکتریکی ندارد نشسته‌ایم . حالا آن توصیه‌هایی که به خلق‌الله می‌کردیم که هر شش ماه یکبار یک چک‌آپی چیزی بکنید، چرا خودمان عمل ننمودیم بماند که حکایت عالم بی عمل است و کندوی بی عسل.

چنین شد که دست سرنوشت البته با همکاری اهمال‌گری خودمان موقعیتی را فراهم آورد تا بعد از عمری نگاه از بالا، در وضعیتی قرار بگیریم که بفهمیم آنها که از پایین به بالا نگاه می‌کنند چه حال و روزی دارند. حالا از این بحث بالا و پایین که بگذریم انصافا لحظاتی بر آدم می‌گذرد که مسلمان نشنود کافر نبیند.

بگذارید همین اول کار آب پاکی را بریزم روی دست همکاران محترمی که پیش خود احساس خوش‌تیپی و وجیه‌المنظری می‌فرمایند. هرچه ادعا در این زمینه دارید برای خودتان نگه‌دارید چون مریض بیچاره از آن پایین شما را از ورای روپوش و ماسک و عینک کمتر از میرغضبی که قصد جانش را دارد نمی‌بیند و از همان ابتدا قبل از اینکه شما دندان‌هایش را خالی کنید ته دلش به حد کفایت خالی می‌شود.

از هیبت دکتر و ابزارآلات دور و برش و عطر دلاویز دندان‌پزشکی که بگذریم می‌رسیم به یکی از ارکان اصلی قبض روح بیماران در مطب یعنی سرنگ تزریق. هیچ می‌دانید همین سرنگ بی‌مقدار که خیلی ریلکس آن را چون خودکار بیک در دست می‌گیرید و بالای سر بیمار نگون‌بخت خشاب‌گذاری می‌کنید و از سر پرستیژ دکتری چند قطره‌ای از آن را در هوا می‌پراکنید، از آن پایین چه منظره خوفناکی دارد؟

هیچ می‌دانید درست وسط آن انقباض غیر‌ارادی عضلانی شنیدن توصیه‌های حکیمانه‌ای مثل « لطفا عضلات‌تون رو شل کنید» و « دهنتونو نبندید» از صد تا فحش برای آدم بدتر است؟ اما این اول ماجراست. تازه بعد از خارج کردن سوزن، زمانی را که شما صرف تازه کردن گلو یا تمدد اعصاب می‌کنید یا اگر وضع مطب‌تان توپ باشد به ویزیت بیمار دیگری روی یونیت بغلی می‌پردازید برای بیمار آمپول خورده اولی لحظات آرامش قبل از طوفان است با هزار و یک جور فکر و خیال. بگذریم، بالاخره این لحظات کذایی سپری می‌شود و تشریف می‌آورید بالای سر مریض. تا حالا هر چقدر به صدای آزاردهنده آنگل و توربین بیخ گوش‌تان بد و بیراه می‌گفتید و خودتان را مظلوم عالم می‌پنداشتید همه را فراموش کنید. نمی‌دانید همان صدا توی دهان و روی نسج دندان چه به سر آدم می‌آورد. کشیده‌ام که می‌گویم؛ بخصوص این آنگل لاکردار.

حالا بگذارید یک نکته مهم را همینجا یادآور شوم. تصور کنید بی‌حسی مبسوطی داده‌اید و بیمار هم اذعان داشته یک طرف صورتش مال خودش نیست و لبش شده عینهو متکا. شما هم با لبخندی ملیح حاکی از موفقیت در اجرای بلاکی حرفه‌ای فرز را با سطح دندان آشنا می‌کنید و… ناگهان داد بیمار می رود هوا. ضمن اینکه در دل‌تان یک «چه مرگته» نثارش می کنید بر خودتان مسلط می‌شوید و با لبخند، ضمن تشریح اصول بی‌حسی موضعی و آناتومی ناحیه او را توجیه می‌کنید که از نظر علمی همه چیز مرتب است و او نباید درد داشته باشد. می‌دانید چیست؟ این حرف‌ها به درد خودتان (ببخشید خودمان) می‌خورد. اگر یکبار طعم شیرین درد را بچشید می‌فهمید در آن وضعیت این که قانون طب چه می‌گوید و چه نمی‌گوید دردی را از آدم دوا نمی‌کند.

خلاصه کنم عزیزان. دکتر مهربانم – که از قضا رفیق سی ساله من است و قسمش داده‌بودم اگر کدورتی بین ما هست عجالتا فراموش کند – همچنان با خونسردی و فارغ از دغدغه‌های فکری من مشغول کار بود. او با تعهد هرچه تمام‌تر و دقتی وافر می‌تراشید و فایل می‌کرد و اندازه می‌گرفت و من این بار در جایگاه بیمار تمام وقایع صندلی دندان‌پزشکی را از منظری دیگر می‌نگریستم. از تمام سوالاتی که ذهن مشوش بیمار را اشغال می کند – درد دارد یا نه؟ به عصب رسیده یا نه؟ خوب خواهد شد یا نه؟ – بگیرید تا معضلاتی مثل این که می‌خواهی آب دهانت را در کراشوار بریزی و به علت در اختیار نبودن لب و لوچه‌ات تیرت خطا می‌رود، می‌خواهی فیلم را نگهداری و مطابق نظر دکتر عمل نمی‌کنی، به علت باز بودن مداوم دهان و فعالیت ساکشن تمام لب و دهنت خشک می‌شود، چشیدن طعم شور سرم و ترش اسید و هزاران دردسر دیگر.

چه خوب گفته آن شاعر شیرین سخن که :

غم مرگ برادر را برادر مرده می‌داند         به دریا رفته می‌داند مصیبت های طوفان را

خلاصه کلام؛ دوستان عزیز از این «به دریا رفته» قبول کنید که اگر نصف وظیفه حرفه‌ای ما درمان بیماری است قطعا نیم دیگر آن توجه به «مصیبت‌های طوفان» است. بیمار حداقل به همان اندازه‌ای که محتاج دانش ماست به احساس همدردی ما نیاز دارد. همدردی در مورد ساده‌ترین چیزهایی که برای ما از فرط تکرار، عادی و پیش پا افتاده‌است ولی برای آنها ناراحت کننده و اضطراب‌آور است؛ مثل همین دندان اندو شده من که هنوز پس از ده روز درد دارد لامروت… .  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پست بعدی

انتخاب سرامیک و نکات مهم دیگر در رستوریشن­ های تمام سرامیکی قدامی

چ مارس 31 , 2021
انتخاب سرامیک و نکات مهم دیگر در رستوریشن­های تمام سرامیکی قدامی  دکتر رضا ناهیدی پروستودونتیست – ایمپلنتولوژیست عضو هیات علمی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه آزاد تهران در سالهای اخیر تمایل به درمان­های زیبایی در ناحیه استتیک به شدت افزایش یافته و حتی می­توان گفت این مساله حالت بیمارگونه پیدا کرده چراکه […]