مرگ بر اثر سرطان فک یا قتل با دوای دندان؟!
نگاهی به مرگ سیدجمال الدین اسدآبادی
نوشته دکتر سعید میرسعیدی
دندانپزشک – پژوهشگر تاریخ
سید جمال الدین اسدآبادی چهره تاثیرگذار در تحولات سیاسی و مذهبی ایران و خاورمیانه، در روز ۱۹
اسفند ۱۲۷۵ خورشیدی برابر با پنجم شوال ۱۳۱۴ قمری در شهر استانبول درگذشت.
مرگ ناگهانی او در سن ۵۸ سالگی، در روایات تاریخ نویسان، با توجه به خصومت دربار قاجار با وی،
تحرکات ماموران سفارت ایران و سیاست های عبدالحمید سلطان عثمانی، گاها مشکوک تلقی شده است.
بعضی قتل او را بدست ماموران ایرانی و برخی به اشاره سلطان عثمانی نوشته اند.
اما در میان روایات مختلف مرگ او یک نقطه اشتراک وجود دارد و آن دندان درد شدیدی است که در
روزهای پایان زندگی دچارش شده بود.
روایتی رسمی از گزارشات سفارت ایران در استانبول وجود دارد که علت مرگ او را سرطان فک آورده
است:
“جمال به طور خیلی بدی که میتوان از او قطع امید کرد گرفتار ناخوشی سرطان شده جراح و اطبا یک
طرف چانه او را با دندانهایش بریده و همین روزها خواهد مرد.”۱
منابع دیگری نیز مرگ او را غیر طبیعی نمیدانند و به سرطان فک و دهان اشاره کرده اند:
“پس از کشته شدن ناصر الدین شاه، سخت گیری دولت عثمانی بر سید جمال الدین اسدآبادی که در ترکیه
بود بیشتر شد، تا جایی که بیست نفر پلیس گماشتند تا دور خانه سید کشیک بدهند. پس از چند ماهی که از
حبس و حصر سید گذشت، شایع گردید که در فک و دهانش سرطان نمودار شده است. سلطان عثمانی
فرمان داد پزشک کاخ، سید جمال الدین را جراحی کند، ولی این جراحی سودی نبخشید و سیدجمال الدین
اسدآبادی، در پنجم شوال ۱۳۱۴ هجری قمری جان به جان آفرین تسلیم کرد.”۲
یحیی دولت آبادی مینویسد که سید در استانبول به مرور “علیل المزاج” گشته و مدتی بعد به مرض
“خنازیر” درگذشته است. در عین حال اشاره دارد که بعضی اعتقاد دارند که به دستور سلطان عثمانی
مسموم شده و مرگش طبیعی نبوده است اما خود دلیلی بر آن نیافته است.۳
علی اصغر شمیم در کتاب ایران در دوره سلطنت قاجار به مسموم شدن او اشاره کرده است.۴
همچنین”خلال دندان آلوده به میکروب سرطان” را بعنوان دلیلی دیگر بر مرگ او نوشته اند:
“کارکنان سفارت ایران با شخصی که مخصوصا برای قتل او از ایران به اسلامبول رفته بود همدست
شدند و به کمک ابومهدی دشمن دیرینه سید بوسیله خلال دندانی که آلوده به میکروب سرطان بود او را
مسموم کردند. در هر حال راجع به کسالت او و مبتلا شدنش به سرطان جای تردید نیست.”۵
اما خانملک ساسانی، مرگ او را با دخالت سلطان عثمانی و بدست طبیب مخصوص وی و با دوای دندان
نوشته است:
“یکی از مریدان وفادار سید موسوم به عبدالحسین همدانی که از ایران همراه سید به استانبول رفته بود و تا
روز اخر با او بود و در هنگام توقف من در استانبول دلالی قالی میکرد گفت که سیدجمال تا روز آخر
صحیح و سلامت بود. شب آخر عمرش درد دندان گرفت و صبح به من گفت که یک طبیب دندانساز
بیاورم. یکی از نوکرها که از طرف سرای سلطان مامور خدمتش بود دوید رفت و جمیل پاشا طبیب
مخصوص سلطان را خبر کرد. جمیل پاشا که وارد شد سید همان طرف دندانش که درد میکرد با دست
گرفته در اتاق راه میرفت.
با جمیل پاشا نشستند سید از درد دندان شکایت کرد. جمیل پاشا از نوکر خودش کیف دوا خواست او هم
بلافاصله آورد. آنوقت دوایی درآورده به دندان سید زد. هنوز جمیل پاشا از در خانه بیرون نرفته بود که
فریاد سید بلند شد و لختی نگذشت که دهان و حلق سید بقدری ورم کرد که خفه شد.”۶
این مورخ همچنین اعتقاد دارد که از مدتی قبل از طرف دربار عثمانی شهرت داده شده بود که سید به
سرطان مبتلا شده و “دندانها و چانه اش را بریده اند و بزودی خواهد مرد” و سپس بدست طبیب
مخصوص سلطان او را مسموم کرده و به قتل رسانده بودند.
هرچند خلال دندان آلوده به میکروب سرطان، یا دوای دندان زهرآلود برای مردم روزگار ما دور از ذهن
به نظر میرسد، اما روایت های مرگ سیدجمال الدین اسدآبادی میتواند مورد بررسی دقیق تر از زاویه
پزشکی و دندانپزشکی قرار گیرد.
منابع:
۱- آرشیو سفارت ایران در استانبول، شماره ۷۷، ۲۵ رجب ۱۳۱۴ هجری
۲- سید جمال الدین اسدآبادی، بنیانگذار نهضت احیاء تفکر دینی، محمد جواد صاحبی، نشر احیاگران،
چاپ اول، ۱۳۸۷، صفحه ۳۱۲
۳-حیات یحیی، یحیی دولت آبادی، انتشارات جاویدان، چاپ اول، ۱۳۶۲، صفحه ۱۶۷
۴-ایران در دوره سلطنت قاجار، علی اصغر شمیم، انتشارات زریاب، چاپ دوم، ۱۳۸۳، صفحه ۱۸۸
۵-مردان نامی شرق، غلامحسین نراقی فرخزاد، بیروت، ص۳۳۷
۶-سیاستگران دوره قاجار، خان ملک ساسانی، انتشارات بابک، چاپ اول ۱۳۵۴، صفحه ۲۲۲