ثروت بیشتر و دندانپزشکان !
دکتر علی مرسلی
اندودونتیست – روزنامه نگار
اشاره: دکتر علی مرسلی متخصص اندودونتیکس و عضو سابق هیات علمی دانشکده دندانپزشکی البرز، جدا از فعالیتهای علمی دندانپزشکی، تمرکز ویژهای بر رویدادها و رفتارهای اجتماعی فرهنگی داشته و دغدغههای خویش را در قالب یک پادکست بسیار پرطرفدار به نام آدمیزاد عرضه میکند. آدمیزاد در واقع به بررسی بهداشت و سلامت از منظر علوم انسانی میپردازد. نوشتهای که در زیر میخوانید مرتبط با یکی از برنامههای همین پادکست است که دکتر مرسلی به طور اختصاصی برای نشریه لذت دندانپزشکی آماده کرده است. دکتر مرسلی کتاب راهنمای رستگاری در جابلقا را نیز در راستای همین دغدغهها تالیف کرده است. در عین حال او سابقه همکاری با نشریات گل آقا، سپید، سلامت، همشهری و مجموعه دندانه را داشته است.
دندانپزشکان فقیر نیستند ولی تصور اینکه با کار دندانپزشکی به ثروتهای هنگفت برسند، تصور خیلی نزدیک به واقعیتی نیست.
یک مصاحبه از یک دندانپزشک ایرانیالاصل پولدار در امریکا به اسم خانم دکتر پونه رمضانی( با پادکست هاوارد فاران) بهانهای شد این مطلب رو در مورد ثروتمند شدن دندانپزشکان بنویسم.
اگر لیست ده دندانپزشک ثروتمند امریکا رو ببینید متوجه میشوید، بیشترشان ثروتشان را از کار مستقیم دندانپزشکی به دست نیاوردهاند. مثلاً نفر اول لیست با ۱.۱میلیارد دلار ثروت دکتر دن فیشر صاحب برند و تولیدات اولترادنت است. دومین نفر در لیست ۲۰۲۰، دکتر ریچارد مالوف است که کلینیک های زنجیرهای اسمایل در امریکا را دارد و ثروتش ۱میلیارد دلار است. نفر سوم دکتر دیوید الامیل، لبنانی الاصل است که ۹۰۰میلیون دلار ثروت دارد و کلینیکهایش را فروخته و الان سهامدار بورس است.
استثنای این لیست دکتر ویلیام دورفمن، دندانپزشک زیبایی ستارگان هالیوود است که البته الآن با برنامه تلوزیونی بیشتر از دندانپزشکی پول درمیآورد!
همین خانم دکتر پونه رمضانی هم ثروت چند میلیون دلاری اش را از شرکت آموزش بیزنس دندانپزشکی به دست آورده تا پرکتیس خودش!( البته همسر ارتودنتیستش را هم نباید نادیده گرفت.
این روزها که صحبت پولهای بادآورده در بورس و بیتکوین و دوجکوین و … فراوان است، دانشجویان دندانپزشکی و همکاران جوانتر باید در نظر داشته باشند که ثروت هنگفت و سریعالوصول، مسیرش احتمالاً طبابت نیست! دنیای رمزارزها، بورس و استارتآپ و … قمارهای ثروت و سقوط توام هستند و با دنیای طبابت و دندانپزشکی فرسنگها فاصله دارند. شرکتهای هرمی، تبلیغات و رسانه مدام مسیر ثروت را سهلالوصول و سریع نشان میدهند. رسانهها با آدمهایی مصاحبه میکنند که مثلاً بیتکوین یا سهام خریدهاند و یک شبه میلیونر شدهاند. واقعیت این است که چنین استثناهایی نمیتوانند الگوی زندگی ما مخصوصاً زندگی حرفهای دندانپزشکی و طبابت باشند. در پس این استثناها هزاران انسان بدشانس، شکست خورده و مقادیر زیادی سرمایههای برباد رفته و مسیرهای بیراهه وجود دارد. اغلب ترسیم مسیر موفقیت بعد از حصول آن موفقیت با سادهنمایی همراه است.
در بسیاری از کشورهای دنیا که نظامهای درمانی سوسیالیسیتی دارند (مثل اسکاندیناوی و کانادا) مسیر رشتههای علوم پزشکی بالکل میتواند حتی با امریکا و کشورهای دیگر متفاوت باشد و حتی آن افقهای محدود کسب ثروت فراتر از نرمال جامعه هم وجود نداشته باشد. این قضیه البته به هیچ وجه بد نیست، چرا که باعث میشود که ارائهی سرویس درمان برای کسانی که واقعاً از این حرفه لذت میبرند با حس تعالی و خودشکوفایی بیشتری همراه باشد. وقتی از اول به طور پیش فرض مسیر یک پزشک یا دندانپزشک از مسیر یک توسعهدهندهی استارت اپ یا کارگزار بورس متفاوت باشد، رضایت شغلی بیشتری خواهد داشت و خود را با مشاغلی که تعریف موفقیت در آنها صرفاً ثروتاندوزی است، مقایسه نخواهند کرد. موفقیت شغل یک درمانگر، با میزان ثروت اندوخته شده توسط او رابطهی مستقیمی در هیچ کجای دنیا ندارد. موفقیت حرفهای در طبابت چیزی متفاوتتر و وراتر از درآمدزایی است و این حقیقت محض است و شعار نیست. در خود شاخههای مختلف علومپزشکی هم این قضیه جاافتاده است، مثلا کسی که جراح زیبایی است، کارش ارزشمندتر از یک انکولوژیست اطفال که جان کودکان سرطانی را نجات میدهد یا طول عمر آنها را افزایش میدهد نیست. ارزشگذاری در علوم پزشکی با مشاغل دیگر متفاوت است.
همکاران جوانتر یا کسانی که میخواهند این رشتهها را انتخاب کنند و پزشک و دندانپزشک و … بشوند باید توجه کنند که طبابت مسیر نردبانی و استارتآپی ندارد! یک دندانپزشک خوب میتواند زندگی خوبی از نظر اقتصادی داشته باشد ( البته در شرایط فعلی دنیا تضمین شده نیست) ولی الزاماً مسیر حرفهای اش، مسیر رشد اقتصادی افسارگسیخته نیست. البته باید این سوال را از خودمان هم بپرسیم که آیا وقتی نیازهایمان با یک حرفهی قابل تحسین و مفید برطرف میشود، چه هدفی در زندگی داریم و داشتن چیزهای بیشتر (اعم از ثروت یا حتی تحصیلات تکمیلی بیشتر) چه قدر ما را خوشحالتر و توانمند تر میکند و آیا ارزشش را دارد یا نه ؟
اگر در جایی هستیم که خوشحالیم، امنیت داریم ، دوستان خوب و محیط زندگی سالمی داریم و نیازهایمان هم رفع میشود، قرار است چه چیزهای دیگری ما را خوشحال کند و آیا واقعا خوشحالمان میکند یا خیر ؟